خوش آمدید درباره وبلاگ به وبلاگ ما خوش آمدید آخرین مطالب
نويسندگان شنبه 4 آذر 1391برچسب:, :: 9:37 :: نويسنده : امید وامیر حسین
شيخ صفي الدين اردبيلي از اجداد خاندان سلسله ايراني و شيعه مذهب صفوي بود که در سال 650 هجري قمري متولد شده است. شيخ صفي به دين داري و پاک دامني معروف بوده به طوري که مخالفان خاندان صفي هم وي را با اين ويژگي مي شناختند. شيخ صفي الدين اردبيلي، نياي بزرگ صفويان؛ هشتمين نسل از تبار فيروز شاه زرين کلاه بود. فيروز شاه از بوميان ايراني و کرد تبار بود که در منطقه مغان نشيمن گرفته بود. زبان مادري شيخ صفي الدين، تاتي بود و اشعار تاتي او امروزه در دست است. تاتي يکي از زبان هاي ايراني و زبان بومي آذربايجان بوده است. شيخ صفي در سال 735 هجري قمري، فوت شده و آرامگاهش در نزديکي خانقاه و محل سکونت وي است. بناهاي اين مجموعه، از زيبا ترين آثار تاريخي اسلامي ايران در عصر صفوي بوده و يکي از آثار باستاني مهم کشور به شمار مي رود. اين بنا در سال 735 هجري قمري توسط شيخ صدر الدين موسي فرزند شيخ صفي بنا شده و در طول زمان و به ويژه در دوران حکومت صفوي مورد احترام شاهان صفوي بوده است. اين مجموعه شامل بخش هاي اصلي زير است؛ مقبره شيخ صفي(گنبد الله الله)، آرامگاه شاه اسماعيل اول، عمارت چيني خانه، مسجد جنت سرا، تالار دارالحفاظ، دارالحديث، صحن اصلي، محوطه شهيدگاه، خانقاه يا چله خانه و حياط باغ. گنبد الله الله بناي استوانه اي شکل است که پس از مرگ شيخ صفي بنا شد. اين مقبره از داخل به شکل هشت گوش منظم است که داخل آن با نقاشي هايي از گياهان مزين شده است. در اين قسمت صندوق قبر نفيس چوبي قرار دارد که با منبت کاري، خاتم کاري و کتيبه هايي از ثلث و رقاع آراسته گرديده است. آرامگاه شاه اسماعيل اول از بناهاي بقعه کوچک تر و بسيار زيباست. وجود گنبدهاي تذهيب و کتيبه هاي گچ بري و صندوق قبر خاتم کاري و منبت کاري، آن را به يکي از برجسته ترين ديدني هاي اين مکان تبديل کرده است. از ديد آنوبانيني چيني خانه از بر جسته ترين شاهکارهاي معماري در قرن 11 هجري در شهر اردبيل محسوب مي شود. اين بنا به شکل اتاق چهار گوش و به قطر 18 متر است که گوشه هاي آن خوابيده و داراي چند طاق نما است. در مقرنس هاي توخالي گچي ايوان ها، طاق نماها و شاه نشين ها تعداد زيادي محوطه و طاق هاي تزئيني به شکل انواع گلدان ها، ابريق ها و ظروف رايج قرن 11 هجري تعبيه شده است. اين محوطه جهت قرار دادن چيني هاي اهدايي به شاه عباس طراحي شده است. او که پيرو مذهب سني بود در اردبيل زاده شد و در زمان خويش مورد احترام مردم بود و مردم آن سامان او را به عنوان پير و مرشد پذيرا بودند. از او ديواني به زبان آذري در دست است. آذري يکي از زبان هاي ايراني و زبان بومي آذربايجان بوده است. شيخ صفي هم زمان با الجايتو ايلخان مغول مي زيست. شيخ صفي خود پيشتر پيرو شيخ زاهد گيلاني بود و دختر او فاطمه خاتون را نيز به زني گرفته بود. زهد و ساده زيستي او با وجود داراييش در آن زمان نامور بود. شيوه زندگي و کاريز ماي او و ناماوري خانقاهش به زودي براي او و فرزندانش پيرواني را از شام و ترکيه و بخش هاي ديگر ايران فراهم ساخت. پس از او پسرش شيخ صدر الدين موسي جاي پدر را گرفت. بر پايه گزارش هاي تاريخي وي در آغاز تنها ۷ هکتار زمين داشت، ولي هنگام مرگ مالک بزرگي بود که بيست دهکده داشت. فرش بسيار معروفي به نام قالي اردبيل که در محل مقبره وي موجود بوده هم اکنون جزو مشهور ترين قالي هاي موجود در جهان است که در موزه ويکتوريا و آلبرت نگهداري مي شود. فرش بقعه شيخ صفي الدين اردبيلي در فهرست 50 شاهکار هنري برگزيده ي جهان قرار گرفت. اين اثر نفيس هنري که هم اکنون در گنجينه" ويکتوريا آلبرت هال" شهر لندن در معرض بازديد علاقمندان به هنر ايران اسلامي قرار دارد مظهري از هنر و تفکر عارفان دوره صفويه محسوب مي شود و تا سال 1893 ميلادي در بقعه شيخ صفي قرار داشت. روزنامه ي ساندي تايمز چاپ انگليس اخيرا از بين هزاران شاهکار هنري و تاريخي ارزشمند دنيا،50 شاهکار هنري را بعنوان برترين شاهکارهاي هنري انتخاب کرد که نام اين فرش تاريخي بافته شده توسط هنرمندان ايراني که به فرش اردبيل شهرت دارد نيز در بين اين 50 شاهکار جهاني قرار دارد. اين شاهکار هنري که بين سال هاي 1539 تا 1540 ميلادي بافته شده، بزرگ ترين فرش معروف مشرق زمين است که تا به حال در بهترين شرايط نگهداري شده و هيچ صدمه اي به آن وارد نشده است. کارشناسان آثار هنري، اين فرش را با نقش و نگاره هاي زيباي آن، يک اثر هنري انتزاعي منحصر به فرد مي دانند که از نظر سطح هنري با نقاشي هاي انتزاعي قرن حاضر برابري مي کند. بگفته اين کارشناسان سند مشخصي دردست نيست که اصل اين فرش به دستور چه شخصي بافته شده است اما گفته ها از آن حکايت دارد که شاه طهماسب اول فرش بقعه شيخ صفي الدين اردبيلي را براي تالار قنديل خانه سفارش داده است. نوشته هاي برخي منابع اين احتمال را تقويت مي کند که شاه طهماسب اول به محض به دست گرفتن سلطنت درسال 930 ه. ق دستور بافت فرش را صادر کرده و اين فرش به تنهايي توسط استاد مقصود کاشاني درمدت 16 سال بافته شده است. نقشه اين فرش براساس تصوير سقف قنديل خانه طراحي شده است و افرادي که وارد اين مکان مي شده اند کف و سقف تالار را به يک نقش مي ديده اند که تداعي کننده ذهنيت عارفان دوران صفويه مبني بر وحدت وجود يعني از فرش تا عرش به يک نقش مي باشد. در طراحي نقشه فرش اصلي، دريايي از حرکت هاي لطيف ساق و برک گياهي که در آن از رنگ هاي شاه عباسي استفاده شده است نگاه ها را خيره مي کند. در نقشه فرش از جمله رنک سرمه اي متن آن يک سري حالات روحي و رواني احساس مي شود که حالت تقدس به مجموعه بقعه مي داده است. وجود دو گلبرک در فرش تقدس و اعتبار آن را نشان مي دهد و ترنج فرش شامل 16 کلاله بيضي شکل نشانه اي از آفتاب محسوب مي شود. در حاشيه فرش يک سري قاب هايي که در کاشي کاري سقف بقعه شيخ صفي نيز اکنون وجوددارد نقش بسته است. معاون صنايع دستي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان اردبيل در خصوص چگونگي خروج و انتقال اين فرش به خارج از کشور گفت: گفته مي شود در سال 1893 ميلادي بقعه شيخ صفي به تعميراتي نياز پيدا مي کند که به همين بهانه فرش مذکور به مبلغ 80 تومان توسط افرادي فروخته شده و از طريق شهر تبريز به لندن انتقال مي يابد. در لندن برادران رابينسن فرش بقعه شيخ صفي الدين اردبيلي را خريداري و بعد به گنجينه ويکتوريا آلبرت هال اين شهر مي فروشند که تا زمان حاضر در آن مکان نگهداري مي شود. به گفته او مبلغ 80 تومان حاصل از فروش قالي صرف تعمير بقعه و سقف قنديل خانه شده و بر اثر آن نقش سقف اين تالار نيز از بين مي رود. استفاده از گره هاي ترکي و پشم آذربايجان در بافت فرش و نيز لزوم نظارت بر آن توسط پادشاه وقت که در تبريز حکومت مي کرد امکان بافت فرش در اين شهر را به يقين نزديک مي کند. بيت: جز آستان توام در جهان پناهي نيست و عبارت"عمل بنده درگاه مقصود کاشاني 946 ه ق" که بر روي فرش نقش بسته است مشخص مي کند که بافنده آن استاد مقصود کاشاني بوده است. بدليل اين که اين فرش مخصوص مجموعه بافته شده و نيز در طراحي آن نوعي نو آوري به کار رفته است نقطه عطفي در تاريخ صنعت قاليبافي ايران محسوب مي شود. وي معتقد است نقشه فرش به دليل استفاده نکردن از شکل هاي هندسي که در آن زمان در اکثر قالي ها و زيراندازهاي ايران مرسوم بود بطور کامل ابتکاري است بطوري که پس از گذشت سال ها اکنون نيز هر فرش که به اين نقش بافته شود به نام نقشه شيخ صفي خوانده مي شود. معاون صنايع دستي سازمان ميرات فرهنگي و گردشگري استان افزود: در سال 1375 کارشناسان اين سازمان تصميم به بازبافت قالي بقعه شيخ صفي الدين اردبيلي گرفتند که کار مطالعه فرش اصلي بقعه در لندن توسط متخصصان ايراني و خارجي شروع و شناسنامه علمي آن شامل مشخصات فني - تعداد و نوع گره ها - نوع چله - ابعاد و رنگ ها به دقت بررسي و تهيه شد. طراحي اين فرش توسط استاد قره باغي انجام گرفت و بازبافت آن توسط بافنده هاي معتبر ايران و تحت نظارت شوراي عالي نظارت شروع و در سال 82 به اتمام رسيد. بافت اين قالي همراه با بهسازي و بهبافي انجام و ايرادات و نقص هاي احتمالي که در آن زمان در بافت فرش اصلي وجود داشته است اصلاح و اين فرش در52 رج و به ابعاد 52/11 در 34/5 متر با استفاده از 18 رنک که اغلب گياهي هستند بازبافت شد. فرش بقعه شيخ صفي الدين اردبيلي که در بعضي از کتاب هاي معتبر ايراني و خارجي به نام قالي مسجد اردبيل از آن ياد شده است همان اثر روحاني فرش اصلي را به ديدار کنندگان و گردشگران مي بخشد. هم اکنون مقدمات ثبت اين مجموعه ارزشمند تاريخي در فهرست آثار جهاني در يونسکو درحال انجام است. سردر اصلي و کاشي کاري بقعه شيخ صفي الدين تا سال ۱۳۲۱ خورشيدي در ضلع شمالي ميدان فعلي عالي قاپو قرار داشته که در آن سال بقاياي سردر به دستور اداره کل باستان شناسي برداشته شد و کاشي هاي معرق آن فعلا در انبار بقعه نگهداري مي شوند. سردر مذکور در زمان شاه عباس دوم براي بقعه ساخته شد و زير نظر اسماعيل نقاش اردبيلي در سال ۱۰۵۷ به اتمام رسيد. در حال حاضر هيچ گونه آثاري از اين سردر مشهود نيست. امروزه از ضلع شرقي ميدان عالي قاپو با گذشتن از در چوبي بزرگ وارد حياط مشجر مستطيل شکل بقعه به ابعاد ۹۲*۵/۲۶ متر مي شويم. دور تا دور اين حياط با ديوارهاي آجري که از روي ازاره سنگي و به صورت تاق نما ساخته شده محصور گشته است. ضلع شرقي حياط مذکور با دري به ابعاد 1450*570 سانتي متر غير مسقف باز مي شود. اين راهرو بينابين حياط بزرگ مشجر و صحن اصلي قرار دارد. راهروي مذکور با دري در ضلع شمالي به محوطه شهيد گاه و در ضلع جنوبي به محوطه اي معروف به«چله خانه» يا قربانگاه مرتبط مي شود که در سال هاي اخير در مشرف به شهيد گاه مسدود شده است. ديوارهاي جانبي اين راهرو داراي تاق نماي کاشي کاري بوده که به مرور ريخته و اکنون قسمتي از آن بازسازي شده است. راهرو مذکور با گذشتن از محوطه کوچک درگاه سنگي به صحن اصلي متصل مي شود. صحن اصلي حياطي است مستطيل شکل به ابعاد ۴۰/۳۰*۱۰/۱۶ متر مفروش با تخته سنگ هاي صاف که حوضي در وسط آن قرار دارد. درگذشته در وسط اين حوض چاه آبي بوده است که با استفاده از سطل و طناب براي وضو گرفتن از آن استفاده مي شده است. اين چاه در حال حاضر مسدود شده است. در سمت چپ سرسراي ورودي، مسجد جنت سرا قرار گرفته. جنت سرا به صورت فضاي هشت ضلعي طراحي شده و فاقد محراب است. چنين به نظر مي رسد که فضاي جنت سرا بيشتر براي انجام مراسم صوفيانه و گرفتن مجالس سماع عارفانه بوده و سنگ ميدان يا«ميدان داشي» آن هنوز در مجموعه بقعه شيخ صفي الدين موجود است. مسجد جنت سرا در گذشته دور داراي سقف گنبدي بوده که پس از فرو ريختن در دوره قاجاريه، سقفي چوبي و مسطح روي آن ايجاد شد که بر ۱۶ ستون چوبي استوار شده است. مسجد جنت سرا از نماي بيروني مشرف به صحن داخلي سرسراي عظيمي است که در مقابل آن پنجره مشبک گره چيني نصب شده و در جناحين آن دو نيم قوس در ورودي اتاق متولي قرار گرفته است. اين بخش در حقيقت قسمت اصلي بناست و دقيقا رو به روي سرسراي ورودي در دو طبقه قرار گرفته است. پنج پنجره چوبي در طبقه فوقاني و پنج پنجره در زير آن نماي بسيار زيبايي را قنديل خانه بخشيده است. چيني خانه در قسمت شرقي قنديل خانه يا رواق اصلي قرار گرفته که با دو ورودي باريک با دارالحفاظ ارتباط مي يابد. ساختمان چيني خانه داراي جهار شاه نشين و داراي تاق نماهاي فوق العاده زيبا و نفيس از نوع مقرنس گچي است که روي آن نقاشي و طلاکاري شده است. هماهنگي و توازن رنگ ها با سطوح مقرنس از اسليم ها و گل هاي مختلف منظره اي شگفت انگيز را ايجاد کرده است. اين مکان در دوره صفويه محل نگهداري نگهداري ظروف زرينه، سيمينه و ظروف سفارشي شاه عباس اول از کشور چين بوده است. آن گونه که بيوک جامعي(۱۳۷۹) به نقل از کتاب«صريح الملک» عنوان کرده است، بخش هاي مختف بقعه شيخ صفي الدين عبارتند از: شيخ صفى الدين که داماد و تربيت يافته شيخ زاهد گيلانى«وفات 700 ق/ 1300 - 1 م» از مشايخ زهاد و صوفيه بزرگ عصر ايلخانان بود، در نواحى آذربايجان و گيلان و ديلمان و سرزمين هاى کرد نشين و در بين طوايف ترکمان نواحى اطراف، مريدان و تابعان بسيار داشت که غالبا تربيت يافتگان شيخ زاهد گيلانى بودند و بعد از او به ارشاد يا وصيت خود او به حلقه ياران شيخ صفى پيوستند. بدين گونه درگاه شيخ در اردبيل در نزد مردم گيلان و ديلمان و آستارا هم مورد توجه و علاقه فوق العاده قرار گرفت؛ چنان که در بين طوايف مرزى آسياى صغير نيز که آيين شيعه، اما غالبا آميخته با عقايد غلات در نزد آن ها رواج داشت، به تدريج با پراکنده شدن آوازه شيخ، گرد او فراز آمدند. افسانه اين گونه کرامات نزد اکراد و ترکمانان اطراف، از چادر به چادر و از او به او نقل مى شد و پيروان و دوستداران و معتقدان قابل ملاحظهاى بر گرد خانقاه شيخ جمع مى آورد؛ اين جمله، احترام ايلخانان و وزيران و رجال عهد آن ها را در حق شيخ و فرزندانش تا حدى با ترس و توهم و الزام احترام توأم مى ساخت. اين که خود شيخ به مذهب تشيع گرايى نشان مى داد يا در اظهار آن به اقتضاى احوال و رعايت مصلحت وقت«تقيه» مى کرد، معلوم نيست؛ چنان مى نمايد که نخستين پيروانش بيشتر به آوازه زهد و کرامات منسوب به شخص او مجذوبش شده باشند تا به خاطر مذهب يا مجالس وعظ او که در آن ها ذکر نام ائمه شيعه هم هنوز بايد با نام صحابه و صالحان و زهاد غير شيعى همراه بوده باشد. اما کثرت نسبى و افزايش تدريجى گرايش هاى شيعى در آذربايجان عهد ايلخانان که اظهار تشيع سلطان محمد يک نشان بارز آن به شمار مى رود، ظاهرا بايد از همان ايام حيات شيخ، اندک اندک، تعداد قابل ملاحظه اى از عناصر شيعى يا خرقه اى متمايل به آن رادر بين ساير مريدان وى وارد کرده و در اين آيين حتى آن ها را به تعصب فوق العاده رهنمون شده باشد. البته اين موضوع خالى از غرابت نيست و بيشتر به نظر مى آيد که عناصر شيعه از زمان خود شيخ گرد وى جمع بوده اند و لا جرم در بين آن ها که محارم شيخ بودند، شيخ خود را به تبليغ مجدانه اين آيين يا به اظهار تقيه در آن باب محتاج نمى ديده است. هر چند به رعايت مصلحت وقت، هنوز رخصت اظهار آن يا دست کم اظهار شور و تعصب در آن را به ياران و فرزندان خويش نمى داده است.
جمعه 3 آذر 1391برچسب:, :: 9:20 :: نويسنده : امید وامیر حسین
در ۳۰ کیلومتری شرق کرمانشاه و در ارتفاع صدمتری روی صخرهای داریوش کتیبه مشهور خود را حک کرده است که تا سال ۱۸۳۵ کسی از راز آن آگاه نبود. چشمه بیستون محل اطراق کاروانها در دورانهای مختلف بوده است برای همین کسان زیادی کتیبه داریوش را دیدهاند و شرحی از آن را در سفرنامهها یا خاطراتشان گفتهاند. خطر صعود از کوه مانع از آن میشد که کسی به کتیبه نزدیک شود. پورتر تا نیمه راه صعود کرد و طرحی از پیکرهها کشید. او درباره خطر بالا رفتن از کوه میگوید «هیچ زمانی بدون بیم مرگ از آنجا نمیتوان بالا رفت». بالاخره در سال ۱۸۳۵ اولین کسی که این صخره را در نوردید راولینسون انگلیسی بود که از ستون اول متن فارسی باستان نسخهبرداری کرد.
جمعه 3 آذر 1391برچسب:, :: 9:17 :: نويسنده : امید وامیر حسین
نای تاریخی گنبد سلطانیه در نزدیکی زنجان واقع شده ، دشتی که گنبد در آن قرار دارد حدود 2000 متر از سطح دریا ارتفاع دارد . ساخت بنای عظیم سلطانیه در بین سالهای 675 الی 685 هجری قمری صورت می پذیرد و به عبارت دیگر کار ساختمان آن به مدت 10 سال به طول انجامید . قصد از بنای چنین گنبد با شکوهی آن بود تا مرقد مطهر حضرت علی (ع) را به آنجا منتقل سازند ، علت این کار شیعه شدن سلطان محمد خدا بنده و گرایش او به حضرت علی بود ، شاید به اعتباری گنبد سلطانیه را بتوان اولین اثر هنری شیعه در کشور ایران دانست . بعد از اتمام بنا به علت مخالفت علماء دین با این عمل ، سلطان محمد از انجام این کار منصرف شد . این بنا در نمای داخلی و خارجی حالت تظاهری دارد ، ارتفاع آن 46 متر و قطر دهانه گنبد آن 26 متر می باشد ، اساس طرح بنا بر عدد 8 قرار دارد و معلوم نیست این عدد به چه منظوری انتخاب گردیده است ، زیرا عدد 8 عدد مقدسی ماننده 7 و 12 که به احتمال الهامی از خورشید است نمی باشد ، شاید عدد 8 به علت ساختن ساعت آفتابی و یا ایستایی فوق العاده اش بوده است ، آنچه در این بنا ماننده بناهای دیگر اسلامی به چشم می خورد حالت تمرکزی است که این هشت ضلعی در مرکز مجموعه بنا دارد . در این اثر روابط معماری در دو جهت افقی و عمودی حل گردیده است ، طبق معمول حرکت عمودی بر عهده منارها قرار دارد ، بنابراین دو نوع منار می باشد ، یک نوع منار پنهان که داخل اسکلت بنا قرار دارد و نوع دوم که در قسمت فوقانی به صورت گلدسته خودنمایی می کند ، در بنای سلطانیه حرکت افقی در چهار سطح می باشد که ارتباط آنها توسط اجزاء عمودی که قبلا توضیح داده شد برقرار گردیده است ، در قسمت همکف که برای قرار دادن مرقد حضرت علی در نظر گرفته شده بود فضای بسیار وسیعی قرار دارد که برای طواف و اجراء مراسم خاص مذهبی از آن استفاده می گردید . سطح دوم که در هر یک از اضلاع 8 ضلعی ایوانی را ایجاد کرده و به وسیله راهرو پوشیده ای به هم مرتبط می باشند که به احتمال برای استقرار خانمها جهت دیدن مراسم مذهبی تعبیه گردیده است. سطح سوم عبارتست از غرفه های شبیه به طبقه دوم که بر روی نمای خارجی بنا ایجاد شده و دشت پیرامون در برابر آنها با زیبایی خاصی گسترده شده است ، این غرفه ها به احتمال محل جمع شدن علما و طلاب علوم دینی بوده است ، در دوران صفویه این غرفه ها را به اطاق تبدیل ساخته اند و از آنها برای سکونت طلاب استفاده کرده اند . در تعمیرات اساسی گنبد سلطانیه این دیوارهای افزوده را که سبب سنگین شدن اسکلت بنا شده بود برداشتند و آن را به صورت نخستین آن بازگرداندند . سطح چهارم عبارت است از پشت بام بنا ، در این محل فضای مناسبی برای انجام حرکت آزاد در اطراف گنبد وجود دارد ، از این فضا برای تعمیر گنبد یا ریختن برف استفاده می شده است . این بنا دارای هشت مؤذنه بوده که تمام آنها خراب شده است ، این مؤذنه ها برای پخش صدای اذان و خبر بطور یکنواخت در تمام شهر با چند نفر مؤذن تعبیه گردیده زیرا در صورت بودن یک منار به علت وجود گنبد صدا به تمام شهر نمی رسید . مقید بودن مسلمانان به تشخیص دقیق زمان برای انجام مراسم مذهبی را می توان سبب ایجاد ساعت آفتابی در اسکلت این بنا دانست ، باین طریق اگر نور از سوراخ گنبد اصلی بتابد زمان اذان ظهر است ، نوری که از پنجره های بزرگ می تابد مبین ساعت و نور پنجره های کوچک حدود دقیقه را مشخص می ساخت ، به احتمالی طرح هشت ضلعی بنا نیز به خاطر ایجاد چنین ساعتی بوده است . بدون شک کشف و پیاده سازی علمی این مطلب بسیار قابل اهمیت است که متاسفانه تا کنون توجهی بدان نشده است . در شب هم به یاری بعضی از ستاره ها که از این پنجره ها دیده می شدند زمان را مشخص می کردند. زمین این ساختمان از طبقات فشرده شن و ماسه به عمق تقریبی 10 متر تشکیل یافته است ، بنا روی پایه هایی مرکب از هشت جرز بزرگ حمال آجری استوار شده است که در پلان تشکیل یک هشت ضلعی منتظم را می دهند ، طول هر یک از اظلاع هشت ضلعی 17 متر و سطح هر یک از این جرزهای باربر حدود 50 متر مربع می باشد ، بار این جرزها و به کلی بار تمام بنا روی پی هایی به قطر دو متر وارد می شود که به صورت رادیه ژنرال ایجاد شده است . پی های این ساختمان عظیم بسیار ناچیز و سطحی است ، دلیل این امر مربوط به مقاومت عالی زمین می باشد ، نکته ای که سازندگان بنا به آن توجه داشتند ، فقط در قسمت شمال بنا است که پی ها از سطح طبیعی زمین حدود 5/1 متر پایین رفته است ولی در سایر قسمت ها عمق پی ها از 50 – 60 سانتی متر تجاوز نمی کنند ، پی های مزبور از بلوک های سنگی منظم به ابعاد 20 – 25 سانتی متر و ملات گچ و آهک ساخته شده است. شاید هیچ چیز به اندازه تزئینات سلطانیه رسالت فکری هنرمند را نشان ندهد زیرا اگر اسکلت بنا در فرم و روابط تاثیر بسزایی دارد ولی برای عامه مردم قابل درک نیست و تنها همین تزئینات است که در وحله اول چشم بیننده را خیره می کند و نحوه تفکر هنرمند زمان را برای بیننده به روشنی بازگو می سازد . به اختصار نمونه هایی از طرح های نهفته در این تزئینات و نقش رنگ در سلطانیه بیان شده است : کلمات الله به عنوان علت غایی جهان هستی ، محمد به عنوان بنیانگذار مکتب و علی به عنوان مظهر حکومت عدل الهی با خط تزئینی به بیننده القا می شود . بر روی پاقوس گنبد با ترکیب کاشی الوان که از رنگ سرد استفاده گردیده به خط بنائی ترکیبی از کلمات الله ، محمد و علی ایجاد گردیده ، این طریقه در بدنه مناره ها هم به کار رفته است. در داخل فضا بر روی دیواره های ایوانهای داخلی نیز به خط بنایی با ترکیب کاشی آبی و آجر کلمات الله محمد و علی نقش شده است ، در یک سری تقسیم بندی کاملا ریاضی و با ایجاد مدول های متنوع بعضی از شعار های اسلامی همچون " لا اله الا الله - سبحان الله " به خط بنائی نوشته شده است ، در همین زمینه از کلمه علی نیز ترکیبهای پیچیده ریاضی عرضه شده که نمونه های آن را در تزئینات کاشی کاری میابیم . به نظر می رسد در تزئین کاشی ها فقط رنگ آبی مورد نظر بوده ولی به علت عدم امکانات تکنیکی رنگهای متنوعی از آبی سیر تا آبی آسمانی و حتی سبز پررنگ مایل به آبی بوجود آمده است ، ترکیب کلی این رنگها در گنبد اصلی ، رنگ فیروزه ای بسیار زیبایی ایجاد می کند که این نوع رنگ ها در ترکیبات داخلی گنبد هم مورد استفاده قرار گرفته است . جمعه 3 آذر 1391برچسب:, :: 9:12 :: نويسنده : امید وامیر حسین
شهر پاسارگاد در 70 كیلومتری شمال تخت جمشید ، در جاده آسفالته شیراز – آباده ، در فاصله سه كیلومتری جاده قرار دارد. دشتی كه پاسارگاد در آن واقع شده، " دشت مرغاب" نامیده می شود و با مساحتی حدود 20×15 كیلومتر ، 1200 متر از سطح دریا ارتفاع دارد. رود پُلوار كه در ایران باستان مدوس ( Medus) نامیده می شد، این دشت را سیراب می كند.
پیش از این كه شهر پاسارگاد در دشت مرغاب ساخته شود، این دشت از سابقه تمدنی سه هزار ساله برخوردار بود و روستاهایی چون تل نخودی، تل خاری(خری)، تل سه آسیاب و دو تولان ( دو تُلون) كه در هزاره چهارم و سوم پیش از میلاد، در آنها كشاورزی می شد، دارای رونق و شكوه ویژه ای بود. برخی از مورخان ذكر كرده اند كه كورش با شكست آستیاگس ( آستیاك ) در سال 550 پیش از میلاد، امپراتوری ماد را سرنگون كرد. او در میدان جنگی كه بر مادها پیروز شد، محلی را برای اقامت خود به عنوان پایتخت برگزید. این محل همین دشت مرغاب است.
وجه تسمیه پاسارگاددر مورد واژه پاسارگاد نظریات گوناگونی ابراز شده است: نخستین كسی كه در این زمینه اظهار نظر كرده، هردوت است كه از « پاسارگادی » به عنوان مهم ترین طایفه و عشیره پارسیان نام برده و هخامنشیان را برخاسته از این طایفه می داند. «كنت كورس» این واژه را به صورت « پارسه گَـَد » آورده است.اصولاً وجه اشتقاق این واژه در پارسی باستان مورد تردید است و پاسارگاد را « محل استقرار پارسیان » ، « زیستگاه پارسیان » ، « تختگاه پارسه » و « دژپارسیان » معنی كرده اند. « هالُك » براساس گـِل نبشه های تخت جمشید معتقد است كه صورت ایلامی واژه پاسارگاد، بَتَركَتَ (Batrakata) بوده است. آثار باستانی پاسارگاد
مجموعه آثار پاسارگاد در محوطه ای به پهنای دو و درازی سه كیلومتر گسترده است. همین گستردگی موجب شده كه « هنری فرانكفورت » اظهار نماید پاسارگاد مكان استقرار یك فرمانروای كوچ نشین بود. این آثار از شمال به جنوب به پنج گروه زیر تقسیم می شوند: 1. صفه ( ایوان مسقف ) عظیم تل تخت یا تخت مادر سلیمان و باروی( دیوار) خارجی آن. 2. محوطه مقدس در شمال غرب آن. 3. ساختمان زندان. 4. مجموعه كاخ ها شامل محوطه چهار باغ با آب گذرها، حوضچه های سنگی و كاخ های پذیرایی یا بارعام، كاخ اختصاصی كوروش یا كاخ مسكونی، كوشك های الف و ب ، درگاه و پل. 5. آرامگاه كوروش در فاصله 5/1 كیلومتری كاخ ها. آثار باستانی پاسارگاد از لحاظ تاریخی به سه دوره ویژه تعلق دارند:1. آثار پیش از تاریخ و پیش از دوره هخامنشی:ضمن كاوش های باستان شناسی در شمال آرامگاه كوروش، در صفه سنگی مشهور به تخت سلیمان، چند تكه سفال نقش دار و قسمتی از یك مجسمه سنگی از دوره ایلامی كشف شد.
2. آثار دوره هخامنشی:این آثار در برگیرنده ی كاخ پذیرایی كوروش ، كاخ اختصاصی كوروش ، كاخ شرقی با نقش برجسته انسان بال دار، صفه سنگی معروف به تخت مادر سلیمان ( تل تخت ) ، آب نماهای كاخ شاهی ، حوضچه های سنگی ، ویرانه برج سنگی ، بنای موسوم به زندان ، دژ پاسارگاد ، آتشكده پاسارگاد و آرامگاه كوروش.
3. آثار بعد از اسلام:این آثار شامل مسجد اتابكان كه در رمضان سال 621 ه. ق توسط « اتابك زنگی » ساخته شد ، كتبیه و محراب كنده شده در اتاق آرامگاه كوروش كه در همان زمان اتابك زنگی حجاری شد ، بنای اسلامی به نام مدرسه یا كاروانسرا درصد متری شمال آرامگاه كوروش كه آن را هم اتابك زنگی ساخته و اینك به صورت ویرانه درآمده است. در سال 1328 شمسی یك قطعه سنگ از كتیبه ای كه روی آن جمله « السطان المطاع ابوالفارس » به خط ثلث زیبا حكاكی شده ، از زیر خاك بیرون آمد. با توجه به این كه ابوالفارس لقب « شاه شجاع مظفری » (759 تا 776 ه. ق) بود و چند سكه از وی نیز پیدا شد، نظر بر این است كه این پادشاه هم، ساختمان یا ساختمان هایی در پاسارگاد احداث كرده بود.
آرامگاه كوروش
آرامگاه كوروش بزرگ مهم ترین اثر مجموعه ی پاسارگاد كه در دوره ای به « مشهد مادر مقدس » مشهور بود، از سال 1820 به بعد به عنوان آرامگاه كوروش شناسایی شد. بنای آرامگاه میان باغ های سلطنتی قرار داشت و از سنگ های عظیم كه درازای بعضی از آنها به هفت متر می رسد ، ساخته شده است. تخته سنگ های آرامگاه با بست های فلزی به هم پیوسته بود. این بست ها بعدها سرقت شد ؛ هر چند بیشتر این آسیب ها بعدها ترمیم شد، اما جای خالی برخی از آنها به صورت حفره هایی در دل سنگ باقی مانده است.
بنای آرامگاه از دو قسمت تشكیل شده است:یكی سكویی شش پله است كه قاعده آن به شكل مربع مستطیل به وسعت 165 متر مربع است ودیگری اتاقی كوچك به وسعت 5/7 متر مربع با سقف شیب دار است كه ضخامت دیوارهایش به 5/1 متر می رسد. در ورودی آرامگاه با پهنای 75 سانتی متر در سمت شمال غربی بنا قرار دارد.پس از كشته شدن كوروش در جنگ با سكاها، جسد او را مومیایی كردند و در میان تخت زرینی نهادند و اشیای سلطنتی و جنگی او را در كنارش گذاشتند. این آرامگاه در حمله ی اسكندر مقدونی تاراج شد. آرامگاه كوروش در تمام دوره هخامنشی مقدس به شمار می آمد. این تقدس در دوران اسلامی نیز به قوت خود باقی ماند و مردم از آنجا كه ساختن بناهای عظیم سنگی را خارج از قوت بشری می دانستند، ساخت آن را به حضرت سلیمان كه دیوها را برای انجام كارهای دشوار در خدمت خود داشت، نسبت دادند و آن را " مشهد مادر سلیمان" نامیدند.
كاخ دروازه انسان بال دار
كاخ دروازه به وسعت 726 متر مربع در جنوب شرقی جلگه پاسارگاد واقع است. این بنا دارای تالاری به وسعت 586 مترمربع است ك سقف آن را هشت ستون به ارتفاع تقریبی 16 متر نگاه می داشت. زیر ستون ها به ابعاد 2×2 متر و به شكل مكعب دو پله ای و از سنگ سیاه ساخته شده كه به علت تخریب ، امروزه در پوششی از كاهگل حفاظت می شوند. وجود این زیر ستون های بزرگ نشان دهنده ی عظمت ستون های كاخی است كه هیچ اثری از آن باقی نمانده است. این تالار دارای دو درگاه اصلی در سمت شمال غربی و جنوب شرقی و دو درگاه فرعی در سمت شمال شرقی و جنوب غربی بود. ارتفاع این درگاه ها 9 متر بود و امروزه تنها یكی از جرزهای درگاه شمال شرقی آن برجای مانده است. بر این جرز نقش انسانی با چهار بال در حال نیایش حجاری شده است. این نقش تا سال 1864 میلادی دارای كتیبه ای سه زبانه با مضمون « من ، كوروش شاه هخامنشی ام » بود. این كتیبه در سال های بعد از بین رفت. این كاخ شباهت بسیار با كاخ « دروازه ملت ها » در تخت جمشید دارد.
كاخ اختصاصی
این كاخ در 1300 متری شمال غربی آرامگاه كوروش واقع است ، و 3192 متر مربع وسعت دارد. طرح و جزئیات معماری كاخ آن را به عنوان یك بنای اختصاصی معرفی می كند. بخش های مختلف این كاخ عبارت است از: یك تالار مركزی و دو ایوان در غرب و شرق و دو محوطه ی باز در شمال و جنوب. تالار مركزی دارای 30 ستون در 5 ردیف شش تایی بود و زیرستون های آن به صورت مكعب دو پله ای از سنگ سیاه و سفید تشكیل شده بود. ده جرز( دیوار اطاق و ایوان ، پایه ی ساختمان كه از سنگ و آجر سازند) آجری مكعب شكل نیز در دو سمت تالار وجود داشت.ایوان جنوب شرقی كاخ یا « ایوان تخت » ، دارای دو ردیف بیست تایی ستون بود. درست در مركز این ایوان و رو به باغ ، جایگاه تخت سنگی مشخص شده است كه احتمالا محل استقرار شاه بود. در انتهای جنوب غربی این ایوان تنها جرز سنگی برجای مانده از این كاخ دیده می شود كه كتیبه ای میخی به زبان پارسی باستان، ایلامی و بابلی بر آن نقش شده كه ترجمه آن چنین است: « من هستم كوروش شاه هخامنشی ». درگاه اصلی دیگر، تالار را به ایوان شمال غربی پیوند می دهد. این درگاه دارای نقشی از پادشاه و مستخدم چتردار یا مگس پران همراه اوست كه به بسیاری از نقوش تخت جمشید شباهت دارد.
كاخ بارعاماین كاخ در جایی بنا شده كه با كاخ های خصوصی فاصله داشته باشد. وسعت كاخ 2472 متر مربع و در محور شمال غربی – جنوب شرقی ساخته شده است. كاخ از چند بخش تشكیل شده است: یك تالار وسیع هشت ستونی به وسعت 705 متر مربع كه در مركز قرار دارد و از كف سازی آن تنها بخش كوچكی بر جای مانده است. ارتفاع این تالار از سقف ایوان های اطراف آن بیشتر بود و در دیوارهای بالایی آن روزنه هایی برای تابیدن نور به داخل تعبیه شده بود. از هشت ستون این تالار ، یك ستون هنوز پابرجاست. ارتفاع كنونی این ستون 10/13 متر است. تالار مركزی از طریق چهار درگاه به چهار ایوان ارتباط می یابد. درگاه و ستون های ایوان ها از سنگ سیاه بود. درگاه شمال غربی كه راه ورودی بازدیدكنندگان است، با نقش پای انسان و عقاب به یك ایوان 16 ستونی ارتباط دارد. درگاه شمال شرقی نیز به بزرگ ترین ایوان كاخ كه 48 ستون داشت ، مرتبط بود. درگاه جنوب شرقی كه در برابر ورودی كنونی قرار دارد، با نقش انسان و ماهی و گاو به یك ایوان 16 ستونی راه می یابد. در ایوان تنها یك جرز بر جای مانده كه یكی از كهن ترین كتیبه های خط میخی بر آن حك شده است. این كتیبه به سه زبان پارسی باستان ، ایلامی و بابلی نوشته شده و متن آن چنین است: « آدم كووِش خشایثی یه هخامنشی یه » یعنی ؛ من كوروش شاه هخامنشی ام.
برج سنگی معروف به زندان سلیمانیكی از آثار بسیار زیبا كه به اوایل دوره هخامنشیان تعلق دارد، بنای چهارگوش برج مانندی است كه در دوران اسلامی به « زندان سلیمان » شهرت یافت. اكنون تنها یك دیواره از این بنا باقی مانده است. هر چند برخی این بنا را آتشگاه می شمارند، اما به احتمال زیاد این بنا مقبره كمبوجیه، پسر و جانشین كوروش است. ارتفاع برج ، نزدیك به 14 و قاعده آن 23/7×28/7 متر است كه بر سكویی سه پله ای قرار داشت. این برج شبیه "كعبه زرتشت" در نقش رستم است. دیوارهای این برج از سنگ سفید مرمرنما ساخته شده كه برای تزیین تعداد زیادی حفره كوچك مستطیل شكل در ردیف های منظم و 10 حفره ی پنجره مانند به نام "پنجره كور" در اطراف آن كار شده است. این پنجره ها با سنگ سیاه قاب شده است. استحكامات تل تخت یا « تخت مادر سلیمان»تل تخت كه در فاصله ی 2300 متری آرامگاه كوروش قرار گرفته حدود دو هكتار وسعت دارد و در اصل روی تپه ای بنا شده تا بر همه ی دشت مسلط باشد. ارتفاع تل تخت از كف دشت، 50 متر است. پس از صاف كردن تپه، بخشی را هم به طور مصنوعی به صورت یك محوطه سنگی بر آن افزوده اند كه در نتیجه فرم سكویی كثیر الاضلاع را یافته است. آثار چهار دوره مختلف در این مجموعه شناسایی شده است:آثار دوره نخست از زمان كوروش بزرگ:این آثار شامل صفه عظیم سنگی است كه در سمت غرب و شمال غربی تپه از چند قسمت تشكیل شده است. دیواره بیرونی كه از بیست ردیف سنگ آهكی عظیم بنا شده، نمای تل تخت را تشكیل می دهد. اطراف این سنگ ها به شكل زیبایی تراش خورده و وسط آنها برجسته است.دیواره درونی پشت دیواره بیرونی قرار دارد و از لاشه سنگ های مسی رنگ تشكیل شده و بدون ملات، به گونه ای ماهرانه در هم قفل شده اند تا دیواره بیرونی و كف سازی بنا را حفاظت كنند.هسته ی بنا كه سطح درونی تپه و قسمت مركزی آن را تشكیل می دهد، جای ساختمان های روی تپه بود و همه از خشت و لاشه ساخته شده است. برای ورود به صفه سنگی دو راه پله در بخش شمال شرقی تعبیه شده بود كه بخش هایی از آن باقی است. این بخش در مجموعه پاسارگاد ، مرتفع ترین عمارت و به صورت قلعه ای مشرف بر دشت بود. آثار دوره دوم مربوط به داریوش هخامنشی:این آثار كه مربوط به سال های 500 تا 280 پیش از میلاد یعنی از زمان سلطنت داریوش هخامنشی تا آخر سلطنت سلوكوس اول است، شامل دژی محكم است كه با دیوارهای آجری و خشتی بر روی محوطه بنا شده و تغییراتی در مجموعه ی بالای صفه به وجود آورده اند.آثار دوره سوم:آثار این دوره كه بین سال های 280 تا 180 پیش از میلاد یعنی از زمان سلطنت آنتیوخوس اول تا آنتیوخوس چهارم ایجاد شده، همراه با تغییراتی در اتاق ها و راهروها است. این متعلقات در یك دوره طولانی به دست فراموشی سپرده شد و بدون استفاده ماند. آثار دوره چهارم:كه به سده های آغازین اسلامی تعلق دارد نشان می دهد این بخش دوباره مورد استفاده قرار گرفته و سپس مجدداً متروك مانده است. جمعه 3 آذر 1391برچسب:, :: 9:7 :: نويسنده : امید وامیر حسین
در شمال شرقی شهر بم، بر روی دامنه صخره ای عظیم قلعه ای مستحكم را پی افكنده اند كه اهالی محل آن را «ارگ» نامند كه در واقع این بنای سترگ، شهرقدیـم بم است، ارگ بــم و شهـــر آن از جمله قلعه های نظامی بسیار مهم و تاریخی به شمار می رود. ارگ بم نمونه كاملی از شیوه های معماری ایران است و نمونه هایی از قرنها معماری در آن به چشم می خورد. ارگ بم كه بزرگترین مجموعه خشتی جهان است، به شكل قلعه های پرشكوه برفراز تپه ای با ارتفاع 61 متر چونان تاجی مرصع برسر بناهای تاریخی ایران، درخششی جاودانه دارد. پیرامون ارگ بم، حكایت های تاریخی كه گاه به جرگه ی افسانه می گراید، فراوان است ولی سعی براین است كه مستندترین موضوعات باستان شناسی با مدد از تاریخ و معماری در معرفی هرچه بهتر این بنای بزرگ دخالت داشته است. سابقه تاریخی ارگ بم به موجب نوشته های تاریخی، از جمله حدودالعالم و تاریخ وزیری به دو هزار سال پیش می رسد. شواهد زیادی از جمله وضعیت پلان مركـــزی وتعدادی خشت موجود در خانه حاكم و خانه رئیــس سرباز خانه ادعای فوق را به اثبات می رساند. در كل، از مجموع نوشته های دوران اسلامی و بررسی های مقدماتی معماری و باستان شناسی می توان نتیجه گرفت كه ارگ قبل از حكومت ساسانی و احتمالاً در دوره اشكانی ایجاد شده و چند حصار و دروازه در اطراف آن وجود داشته است احتمال می رود ساكنین قلعه بم معاش خود را از راه كشاورزی و پارچه بافی می گذرانیده اند پژوهش در امر نحوه زندگی و تاریخ ارگ احتیاج به یك سری كاوشهای منظم باستان شناسی دارد ولی آنچه مسلم است سابقه تاریخی ارگ به قبل از اسلام می رسد و در طول تاریخ، ارگ بارها مورد یورش قرار گرفته و بازسازی شده است. ارگ بم بااین سابقه طولانی تا حدود 180 سال پیش از این، محل سكونت عده ای از اهالی بم بوده و بعد از ترك و نقل مكان مردم، به دست فراموشی سپرده شده است. دراین مدت كه بیش از 150 سال به طول انجامیده خرابی های جبران ناپذیری توسط عوامل انسانی و عوامل طبیعی بر پیكره ساختمانها وارد آمده است. مجموعه ارگ بم، شامل شهر قدیم و قلعه، قریب به 20 هكتار (طول ضلع غربی ارگ 520 و عرض آن 430 متر می باشد ) وسعت دارد و مسافت ارگ و قلعه، قریب 6 هكتار است. سه سمت قلعه را باغ و خانه های مسكونی و زمینهای كشاورزی محصور نموده و ضلع شمالی در امتداد رودخانه پشت رود قرار گرفته است. این شهر قدیمی از چهار قسمت تشكیل شده و به طـــور كلی شامل خندق گرداگرد حصـار، برجهای دیده بانی، مدخل قدیمی، كوچه ها و خانه ها می باشد. از سمت شمال شرقی یك حصار و از طرف جنوب چهارحصار قلعه را در بر می گیرد. (دورتادور قلعه خندقی ژرف وجود دارد كه آن را از یورشها مصون می داشته است.) در مجموع 38 برج دیده بانی در فواصل معین روی باروها قرار گرفته و آخرین بارو را خندقی عمیق از اطراف جدا می نموده است بدون شك ایجاد قلعه ارگ بم بر بلندای تپه ای سنگی باید دارای موقعیت سوق الجیشی مهمی باشد. درمیان این شهر عمارت یا قلعه حاكم نشین برروی صخره ای طبیعی بنا شده است عمارت دارای پنج طبقه است كه از خشت خام ساخته شده است. واحدهای شناخته شده گوناگون این بنا به ترتیب عبارتند از : ورودی و محله عام نشین، دروازه دوم و اصطبل، دوازه سوم، سربازخانه و تشكیلات مربوط به آن، ساختمان مركزی یا حاكم نشین. واحدهای شناخته شده در عامه نشین عبارتند از : راهرو اصلی ( بازار )، مسجد جامع، نمازخانه، حسینیه، كاروانسرا، آب انبار، میدان مدرسه، سابات جهودها، حمام و زورخانه ( مقبره ؟) و تعدادی خانه های قدیمی. در محله عام نشین، خانه های عمومی كنار كوه روی زمین مسطح بناگردیده و از نظر شهرسازی و تشكیلات زندگی شهری مجموعه كاملی است كه تاحدودی نیازهای وابسته به اجتماع زنان خود را رفع می نموده است. برخی از خانه های عام نشین از اهمیت خاصی برخوردارند، زیرا این خانه ها شامل بیرونی و اندرونی، بادگیر، ایوان، اتاقهای زمستانی و تابستانی و محلی جهت نگهداری اسب و احشام بوده و داخل حیاط هر خانه چاه آبی در نظر گرفته شده است. تقریبا" بیشتر خانه های عمومی متصل به هم ساخته شده غالب آنها به یكدیگر راه دارند در بعضی خانه ها حمام اختصاصی به چشم می خورد و در كنار تعدادی از آنها اصطبل را جدا از محل زندگی ساخته اند. تعدادی از خانه های ارگ بدون در نظر گرفتن مقاومت و باربری ستونها دو طبقه ساخته شده اند كه این امر نشانگر روند ازدیاد جمعیت در یكی از دوره های گذشته است. در میان خانه های عمومی تضادهایی از نظر وسعت حجم واستقامت مشاهده می شود. بعد از ورودی یك راه اصلی تا دروازه دوم كشیده شده، قسمتی از این شاهراه بازار شهر است كه متاسفانه سقفهای بازار منهدم شده و درحال حاضر ستونها و قوسها باقی مانده است آثار مغازه های نانوایی، روغنگیری و قفسه های خشتی در بازار نشانی از رونق گذشته آن می باشد به موازات شاهراه، دو راه دیگر به دروازه دوم می رسد. در دوره اسلامی، در ارگ دو مسجد با نامهای مسجد جامع و مسجد حضرت محمد و حسینیه شامل یك صحن، یك ایوان دو طبقه قرینه هم و چند اتاق ساخته شده است. سه منبر خشتی در حسینیه وجود دارد. زورخانه ارگ به شیوه سایر ورزشگاههای سنتی از چهار ایوان، یك گنبد و گود تشكیل شده است. در ارگ یك كوچه سرپوشیده وجود دارد كه به سابات جهودها شهرت دارد. در محله عامه یك حمام عمومی بوده كه براثر بی خبری مردم به منظور استفاده از آجرهای حمام آن را به كلی منهدم كرده اند. دومین واحد ارگ بعد از دروازه دوم، اصطبل و یك حصار و اطاقهایی برای نگهبانان است. از دروازه دوم تشكیلات مربوط به حاكم نشین واقع شده كه این قسمت از ارگ در شیب و بالای كوه قرار گرفته است كه اصطبل، اولین واحد این بخش است و در محوطه آن آب انبار و در گوشه جنوب شرقی چاه آب تعبیه شده است. باتوجه به نوشته ها و كتب تاریخی زمان قاجاریه از جمله تاریخ وزیری، دستگیری لطفعلی خان زند و محاربه او با سربازان محمدعلی خان زابلی حاكم قلعه، در اصطبل اتفاق افتاده است. پس از اصطبل دروازه سوم، سرباز خانه و خانه رئیس قشون مستقر در ارگ می باشد. در برج جنوب غربی سنگ آسیا بادی دیده می شود. آسیای ارگ تنها آسیابادی است كه در منطقه بم دیده می شود. این آسیا در دوره قاجاریه ساخته شده است. چاهی عمیق در سربازخانه دیده می شود كه اكنون فاقد آب است. از سربازخانه یك راه به طرف منطقه مركزی قلعه كشیده شده است. این راه به حیاط حاكم نشین می پیوندد. هسته مركزی یا حاكم نشین ارگ از دو ساختمان به نام چهار فصل و خانه حاكم تشكیل شده است. برج دیده بانی مركزی، حمام، حوض و چاه آب دراین قسمت وجود دارد. آثار مسیر آبی از طرف غرب به سمت شمال و شرق و داخل حصار جنوبی وجود دارد كه احتمالا" بخشی از قنات نهرشهر به طور مداوم از ارگ می گذشته است. عمارت چهارفصل سه طبقه و قصر حكومت بوده و كلیه اوامر و احكام مربوط به شهر و توابع آن دراین محل از طرف حاكم صادر می شده است. در كنار عمارت چهارفصل یك حمام اختصاصی و یك چاه آب دیده می شود. آب آشامیدنی ساكنان ارگ از چاههایی در حیاط خانه ها تامین می شده است. مصالح عمده بناهای ارگ، خشت خام، ملات، گل رس و كاه و گاه به ندرت در بنای آن سنگ لاشه، آجر و تنه درخت خرما به كار رفته است. ارگ بم تنها یك ورودی داردكه طاق ورودی آن قابل مقایسه با قوسهای دوره ساسانی است و دو برج طرفین و هشتی احتمالاً در دوره صفویه به ورودی الحاق شده است. آثار دروازه دیگری در ضلع شمالی ارگ در محلی موسوم به «كت كدم» به چشم می خورد كه به ظاهر استفاده چندانی از آن نشده و یاكمی بعد از ایجاد حصار مسدود شده است. ارگ بم دارای یك راه اصلی از جنوب به طرف حاكم نشین و دو گذر به موازات آن و چند راسته شرقی و غربی است 60 متر از راه اصلی بازار سرپوشیده بوده و آثار سنگفرش در قسمتهایی از راسته ها به چشم می خورد. از ویژگی های ارگ بم چهار حصاری است كه از سمت جنوب، حاكم نشین را برمی گیرد و اولین حصار مطمئن ترین نقطه اتكایی است كه مردم را از هجوم مصون می داشته است، زیرا ارتفاع حصار تا 18 متر می رسد و در فاصله 30 تا 40 متر برجهایی در نظر گرفته شده و پهنای حصار در مردگرد متجاوز از 6 متر است، برجهای دیده بانی درحصار علاوه بر تقویت و استحكام حصار و تسهیل امر دیده بانی، محل استــراحت مامورین و نگهبانان بوده و كنگره ها و تركشها و برجها در دیده بانی و حراست قلعه نقش ارزنده ای داشته اند. حصار برونی ارگ را خندقی احاطه كرده است. ارگ بم به واسطه اینكه در مسیر جاده شرق به غرب قرار گرفته همیشه در طول تاریخ مورد توجه بوده و ازاهمیت خاصی برخوردار است. آخرین حادثه تاریخی كه در اذهان مردم از ارگ به یادگار مانده است. دستگیری لطفعلی خان زند بوسیله محمدعلی خان زابلی حاكم قلعه بم است. ارگ بم تا سال 1254 هـجری قمری و غائله آقاخان محلاتی مسكونی بوده و تا هشتادسال قبل، از حاكم نشین به عنوان ژندارمری و مركز قشون نظامی استفاده شده است و به عبارتی زندگی در ارگ از تاریخ ایجاد قلعه تا اواسط دوره قاجار به طور مدوام جریان داشته است. مرمت ارگ بم بیشتر جنبه حفاظتی و نگهداری دارد وسعی برآن است تافرم و شكل و نمای مجموعه های ارگ همچنان حفظ و تغییرات كلی در آنها به وجود نیاید، تنها چنداثر مهم به عنوان نمونه سازی مانند مسجد، مجموعه میرزانعیم، خانه مشهور به خانه احمدی یا زابلی و خانه حاكم و چنداثر دیگر تعمیر و احیاشده اند. حاكم نشین قلعه درحدود سالهای 1337 هجری شمسی به بعد توسط اداره باستان شناسی و آموزش و پرورش بم تعمیر گردیده است تعمیرات اساسی ارگ از سال 1352 هجری شمسی شروع شد و هر سال به طور متوسط شش ماه در ارگ كار شده است. تعمیرات انجام شده عبارتست از تعمیر و مرمت باروها، مشخص كردن آبروها، زیربندی و مرمت بخشی از ستونها، اندود پشت بام، اصطبل، سربازخانه، خانه حاكم و غیره. متاسفانه این بنای خشتی عظیم بر اثر زلزله 3/6 ریشتری روز جمعه 5 دیماه 1382 تا حد بسیار زیادی ویران گردیده است. ادامه مطلب ... جمعه 3 آذر 1391برچسب:, :: 9:2 :: نويسنده : امید وامیر حسین
تخت سليمان يا شهر گنجک در 45 کيلومتري شمال شرقي شهرستان تکاب در يک دره ي سرسبز در بلندي سه هزار متري، سرشار از جاذبه هاي کم نظير طبيعي- تاريخي واقع شده، اين ناحيه همان شهر مشهوري است که بنا به نوشته هاي کهن، زادگاه زرتشت بوده و در نوشته هاي پهلوي به نام «گنجک» خوانده شده، گيتا نويسان عرب آن را«شيز» گفته اند، گذشته نگاران رومي و يوناني «گزکا» نوشته اند و حمدالله مستوفي آن را به زبان مغولان «ستوريق» گفته است که امروزه تمام اين آثار را تخت سليمان مي نامند.
جاذبه هاي طبيعي اين دره سرسبز در نوع خود در دنيا بي نظير هستند، در سه کيلومتري غرب تخت سليمان، کوه مخروطي ميان تهي وجود دارد که هزاران سال پيش، بر اثر وقوع آتشفشان به وجود آمده، اهالي محل اين کوه زيبا را زندان سليمان يا زندان ديو مي شناسند و معتقدند که حضرت سليمان ديوهايي را از فرمانش سرپيچي مي کردند در اين کوه زنداني مي کرده است. در فاصله 20 کيلومتري تخت سليمان نيز يک درياچه سحرآميز ديگر قرار گرفته که يک جزيره بر روي آن شناور است، قطر درياچه 80 متر و قطر جزيره شناور بر روي آن 60 متر است که وزش باد، هر روز دو بار اين جزيره را از اين سو به آن سو جابجا مي کند. نام اين جزيره شناور «چملي» است. اين مجموعه فرهنگي - تاريخي به مساحت 124 هزار مترمربع که در ادوار مختلف محل سکونت مادها، اشکانيان، ساسانيان و مغولها بوده در استان آذربايجان غربي قراردارد و به روايتي محل تولد زرتشت پيامبر است.تاريخ اين مجموعه با تاريخ ايرانيان، ايتاليايي ها، يهود، مسيحيان و مغول ارتباط تنگاتنگي دارد. قلعه تاريخي تخت سليمان بازمانده از دوره ساسانيان با بخشهاي مختلفي همچون آتشکده آذر گشسب به عنوان يکي از مهمترين آتشکده هاي دوره ساساني، آتشکده شاهي و جنگ آوران، ايوان خسرو، معبد آناهيتا، آتشگاههاي کوچک و دروازه ها و ديوارهاي مستحکمش از بناهاي مهم تاريخي جهان به شمار ميرود. مجموعه باستاني تخت سليمان قبل از اسلام به عنوان بزرگترين مرکز آموزشي، مذهبي، اجتماعي و عبادتگاه ايرانيان به شمار ميرفت اما در سال 624 ميلادي و در حمله هراکليوس، امپراطور روميان به ايران تخريب شد. بکارگيري سنگهاي تراشدار و آجرهاي بزرگ در ساخت اين بناي تاريخي و واقع شدن درياچه عجيب و هميشه جوشاني به عمق 112 متر در وسط اين مجموعه جلوه زيبا و خاصي به اين مکان تاريخي بخشيده است. درجه حرارت آب اين درياچه در تابستان و زمستان يکسان و در حدود 21 درجه است و همين موضوع ثابت مي کند که آب آن از سفرهاي زير زميني در عمق بسيار زياد تامين ميشود. اين مکان تاريخي در زمان ايلخانيان و در دوره حکمراني آقاخان در قرن هفتم هجري به عنوان تفرجگاه تابستاني مورد استفاده قرار گرفت، اين حکمران مغول با احداث بناهاي مختلفي همچون سالن شورا، ايوان شرقي و ساختمانهاي 8 و 12 ضلعي يکبار ديگر جان تازه اي به مجموعه تاريخي تخت سليمان تکاب بخشيد. بخش طبيعي مجموعه تخت سليمان متشکل از يک کوه آهکي است که در قله آن، چشمه بسيار بزرگي (با درياچه اي به قطر حدود 100 متر) وجود دارد. کوه در طول هزاران سال در اثر رسوبات آهکي موجود در آب چشمه فوق شکل گرفته است،هم اينک در اطراف کوه تخت سليمان چندين تپه کوچک از اين نوع، در اطراف چشمه هاي آهکي در حال شکل گيري است. کوه بلند زندان سليمان نيز يکي از همين کوه هاي رسوبي است که در پنج کيلومتري تخت سليمان هزاران سال پيش شکل گرفته است. درياچه تخت سليمان چشمه تخت سليمان هزاران سال پيش شروع به جوشيدن کرده و به تدريج بر اثر لعاب حاصل از ترکيبات موجود در آب، لبه بيروني چشمه رسوب بسته و بالا آمده است. اين روند هزاران سال ادامه يافته و باعث شده که آب چشمه گلداني در پيرامون خود بسازد به نحوي که هم اينک ارتفاع تپه حاصل از روند فوق و همچنين عمق درياچه ناشي از جوشش آب چشمه به حدود 62 متر مي رسد. با توجه به اين که ارتفاع رسوب دور درياچه از دوره ساساني تاکنون، يعني در طول 1400 سال گذشته حدود 12 متر افزايش يافته، مي توان گفت: به ارتفاع گلدان درياچه تقريبا در هر سال کمي کمتر از 9 ميليمتر افزوده شده است. کوه بلقيس کوه بلقيس در هشت کيلومتري شمال شرقي تخت سليمان با دو قله بلند با ارتفاع 3200 متر و 3655 متر در ادامه سلسله کوه هاي شرق درياچه اروميه واقع شده، روي قله جنوبي استحکامات و قلعه تخت بلقيس قرار دارد. ساختمان قلعه کاملا مدور واز سنگ بنا شده. لذا مي توان تصور کرد که از اين بنا به عنوان برج ديده باني استفاده مي شده. بين دو قله کوه درياچه بسيار زيبايي که از ذوب شدن برف کوهها بوجود آمده در بيشتر ماه هاي سال قابل مشاهده است هر چند در سالهاي اخير به جهت کمي بارش تابستان ها آب درياچه خشک مي شود. قلعه تخت بليقيس در سال 1959 توسط فون دراوستن مورد بررسي قرار گرفت و بعد از آن همه ساله توسط هيئت باستانشناسي مورد بازديد قرار گرفت و در سال 1966 و 1969 به وسيله ديتريش هوف بررسي و مساحي شد. مشخصات قلعه تخت بلقيس حصار استحکامات فضايي حدود 50 در 60 متر که به صورت پلکاني با ارتفاع زيادي ادامه يافته و در حدود 9 ارک مشخص است. در درون حصار ساختمان تقريبا مربع شکل و ايواني در جلو مي توان ديد که محور آن در جهت تخت سليمان قرار گرفته در جلو بنا يک تراس چند طبقه قرار دارد که اتاقهاي پناهگاه مانندي با سقف گنبدي مي باشد. دهانه کوه زندان سليمان در ارتفاع 65 متري اين کوه ديواري مانند کمربند پس از حفاري مشاهده شده که طول اين ديوار در حدود 800 متر است در همين ارتفاع آثار و بقاياي ساختماني زيادي که همگي از سنگ ساخته شده و به انضمام دروازه ورودي که در سمت جنوب کوه مشرف بر جاده با پله هاي عريض سنگي واقع شده که بسيار جالب توجه است. ارتفاع هر يک از پله هاي فوق به طور متوسط 40 سانتيمتر است هنگام خاکبرداري از قسمت شرقي اين کوه تعداد سه تمبوشه سفالي و نسبتا طويل به دست آمد که آب را به زمين هاي اطراف هدايت مي کرده، و اين خود دليل بر آن است که در اين محل درياچه اي بوده است شبيه درياچه تخت سليمان که به مرور ايام خشک گرديده. طول هر يک از ان تمبوشه هاي مزبور به 35 تا 40 سانتيمتر مي رسد. چندي پيش در اثر خاکبرداري از دامنه شرقي همين کوه خمره نيمه شکسته اي مشاهده شد که داخل آن جسد جمع شده کودکي را نشان مي داد و اين خود تا اندازه اي سابقه چند هزار ساله اين محل و قومي را که در اين محل اسکان داشته اند را براي ما روشن مي کند. در دوران ماقبل تاريخ زياد مرسوم بوده که کودکان خود را پس از مرگ در خمره گذاشته و سپس دفن کنند. البته نظير اين عمل بر حسب اتفاق بسيار نادر و در زمان هخامنشيان هم اجرا مي شده، ولي نمي توان جسد فوق را به آن ها نسبت داد زيرا آثار ديگري که نسبت اين جسد را به هخامنشيان بدهد، تاکنون به دست نيامده است در بدنه اين کوه نيز هنگام حفاري مقدار زيادي خمره هاي شکسته بويژه تکه سفال هاي بدون لعاب ديده شد که همگي جمع آوري گرديد. مشخصات زندان سليمان لبه سنگي گودال حفره در برخي قسمت ها متورق شده، چنانکه مقدار زيادي از ديواره گودال در اضلاع جنوب و جنوب غربي به ارتفاع حدود هشت متر بر اثر زلزله به داخل حفره فرو ريخته و در چند قسمت نيز بخشي از اين ديواره در حالت جدا شدن و ريزش است. بقاياي آثار معماري مربوط به معبد هزاره اول قبل از ميلاد که در پيرامون طوقه احداث شده و مصالح آن از تخته سنگ و لاشه سنگ هاي درشت به شکل خشکه چين انتخاب گرديده و در مجموع معماري خشني دارد، به شدت صدمه ديده است. نکته قابل توجه ديگر در مورد کوه زندان وجود گاز و چشمه هاي گاز دار در داخل گودال است که هنوز هم ديواره هاي فرو نشسته يک چشمه گازدار در کف حفره زندان فعاليت دارد البته چشمه درون دهانه را در حال حاضر از ارتفاع 80 متري نمي توانيم مشخص کنيم زيرا عمق آوار و لايه هاي رسوبي فروريخته به داخل حفره زندان، اجازه رويت آن را نمي دهد در حالت کلي زندان ساختار رسوبي بسيار مشابهي همانند وضعيت فعلي تخت سليمان دارد. آتشکده آذرگشنسب آتشکده هاي ساساني شکل شرعي معابد، مثل معابد يوناني يا رومي را ندارند آنها در مفهوم ايران باستان آيدنه يعني پرستشگاه هستند و مي توانند به شکل هاي کاملا متفاوت از چهار طاقي هاي ساده تا آتشکده هايي با فضاهاي زياد بنا شده باشند. جايگاه مقدس روي تخت، يعني آذر گشنسب، نماد وحدت سرزمين ايران بوده و از آتشکده هاي بزرگ است، اين آتشکده داراي اتاق هاي زيادي است در مرکز بناي آتشکده معمولا يک اتاق مربع به شکل يک چار طاقي با محراب آ تش ساخته شده است. چهار طاقي آتشکده آذرگشنسب دومين اتاق (يز شن ـ گاه) است که در آن اتش را وقتي براي نيايش در معرض ديد نيست شعله ور حفظ مي کردند. حياطها، باغها، انبارها، سکونتگاه هاي موبدان و اتاق هاي خزانه جايگاه مقدس فضاهاي ديگر آتشکده هستند از جلو ايوان جنوبي به چهار طاقي يعني مرکز جايگاه مقدس از آجر ساخته شده است. بخش مرکزي از يک اتاق مربع شکل با اضلاع 8متر که زماني داري سقفي گنبدي بوده است تشکيل مي شود در هر ضلع اتاق يک طاق عريض قرار دارد که بنا به همين دليل نيز چها طاقي خوانده مي شود. دور اين اتاق مرکزي يک دالان امتداد پيدا مي کند که زماني به وسيله نرده هاي باريکي از اتاق مرکزي مجزا بوده است. در اين اتاق مراسم نيايش بجا مي آمده است يک گود چهار گوش در کفي از هشت رديف آجر ايجاد شده که در آن آتشدان قرار مي گرفته و چهار سکو با حفره هايي براي قرار دادن نوشابه اي که در مراسم نيايش نوشيده مي شده قرار داشته است. معبد آناهيتا معبد آناهيتا که معبد ستايش آب است، شباهت فراواني به معبد آناهيتا در نيشابور دارد کاخ و تالار شاهي نيز به ايوان مداين شباهت دارد ولي کوچکتر از آن است. اولين گزارش مربوط به انداختن اشياء قيمتي در درياچه تخت سيلمان، به دوران کورش کبير پادشاه هخامنشي باز مي گردد. طبق اين گزارش در سال 547 قبل از ميلاد، کورش پس از اينکه بر کروسوس پادشاه ليديه پيروز شد، شاه شکست خورده را به ايران آورد و در مکاني بهنام «بارن» ، نزديک همدان اقامت داد و خزانه اشياء قيمتي او را به عنوان نذر در آب درياچه مقدس انداخت. کروسوس، پادشاه ليدي، در تاريخ جهان به ثروتمند بودن معروف است او اولين پادشاهي است که به ضرب سکه پرداخت ثروت او به اندازه اي بود که هنوز هم اروپاييان اشخاص بسيار پولدار را به کروسوس تشبيه مي کنند. بنابراين درصورتي که افسانه نذر کورش کبير واقعيت داشته باشد، با توجه به اينکه در هيچ دوره اي از تاريخ امکان دسترسي به عمق اين درياچه وجود نداشته، مي توان اميدوار بود که اين گنج پيدا شود. در دوره اشکاني نيز چندين گزارش از جنگ هاي بين امپراتوري روم و پادشاهي اشکاني گزارش شده است. بر طبق يکي از اين گزارشات، داستان تاريخي «کلئوپاترا» و «آنتوني» که در تاريخ روم، مصر و جهان معروف است. سردار رومي «آنتونيو» ، در سال 36 قبل از ميلاد به محاصره قلعه «گنزک» پرداخت. در جريان اين محاصرات نگهبانان آتشکده مقدس هر زمان که احساس مي کردند امکان سقوط قلعه وجود دارد، اشياء قيمتي موجود در آتشکده و معبد ناهيد را به داخل درياچه مي انداختند. در دوره ساساني نيز دست کم، يک بار قلعه تخت سليمان به وسيله نيروهاي روم شرقي به اشغال درآمده است بر طبق اين گزارش در جريان جنگ هاي خسروپرويز با هراکليوس ، پادشاه روم، اين قلعه به تصرف نيروهاي رومي درمي آيد (624ميلادي). گمان مي رود که موبدان آتشکده پيش از تصرف قلعه به وسيله نيروهاي متخاصم، نذورات و گنج هاي موجود در آن را به داخل آب انداخته باشند. در جريان جنگ هاي صدر اسلام و تصرف ايران به وسيله اعراب نيز، قلعه به محاصره نيروهاي خليفه دوم درمي آيد. از نگاه موبدان زرتشتي اين درياچه متعلق به ناهيد (آناهيتا) الهه آبها؛ بوده، بنابراين ريختن اشياء نذري به داخل آن اصولا به منظور حفظ اين اشياي به وسيله صاحب آن تلقي مي شده و جايز و مباح بوده است. بعد از زوال حکومت ساساني و پذيرش دين اسلام توسط ايرانيان، اين مجموعه عظيم که در جنگ هاي ايران و روم در زمان خسرو پرويز به شدت آسيب ديده بود، ديگر رمق تجديد حيات نيافت، اما تا قرن 4 ه. ق. تعداد اندکي از معتقدان آئين زرتشت در اين محل اسکان داشته و آتشکده نيز در مقياس کوچکتري مورد استفاده بوده، در زمان حکومت آباقاخان مغول با انجام تعميرات وسيع و چشمگير و احداث بناهاي جديد، از اين مکان مدتي به عنوان پايتخت تابستاني و تفرجگاه استفاده مي شود. بعدها محل مذکور توسط عامه مردم به صورت شهرکي کم اهميت با مشاغل متنوع تا قرن 11 ه. ق. ادامه حيات مي دهد. اگرچه گزارش هايي دال بر استفاده از اين قلعه در دوره خلفاي عباسي در دست است، ليکن تخت سليمان در اين زمان از اهميت زيادي برخوردار نبوده. بعدها در دوره پادشاهي ايلخانان مغول در زمان «باقاخان» ، دومين پادشاه اين سلسله و برادرزاده هلاکوخان (680تا 663 ه. ق.)، قصر و عمارتي در کنار اين درياچه بنا گرديد. خوشبختانه امراي مغول آثار ساساني را تخريب نکردند و ساختمان هاي خود را در کنار و يا بر روي اين آثار بنا نمودند. از همين رو در حال حاضر بخشي از آثار دوره ساساني در زير آثار دوره ايلخاني مدفون است. وجود يا عدم وجود چنين آثاري را مي توان با حفر گمانه هاي آزمايشي معلوم کرد بايد توجه داشت که عمق اين گمانه ها دسته کم مي بايست 12 متر از سطح درياچه باشد. مجموعه آثار باستاني تخت سليمان در 42 کيلومتري شمال شرقي شهرستان تکاب در استان آذربايجان غربي قرار دارد، قدمت اين منطقه از لحاظ سکونتگاه انساني به سه هزار سال پيش باز مي گردد که ايام عيد نوروز مکان مناسبي براي علاقمندان به آثار تاريخي است. |
|||
|