آرامگاه شیخ صفی الدین اردبیلی
خوش آمدید
شنبه 4 آذر 1391برچسب:, :: 9:37 :: نويسنده : امید وامیر حسین

 شيخ صفي الدين اردبيلي از اجداد خاندان سلسله ايراني و شيعه مذهب صفوي بود که در سال 650 هجري قمري متولد شده است. شيخ صفي به دين داري و پاک دامني معروف بوده به طوري که مخالفان خاندان صفي هم وي را با اين ويژگي مي شناختند. شيخ صفي الدين اردبيلي، نياي بزرگ صفويان؛ هشتمين نسل از تبار فيروز شاه زرين کلاه بود. فيروز شاه از بوميان ايراني و کرد تبار بود که در منطقه مغان نشيمن گرفته بود. زبان مادري شيخ صفي الدين، تاتي بود و اشعار تاتي او امروزه در دست است. تاتي يکي از زبان هاي ايراني و زبان بومي آذربايجان بوده است. شيخ صفي در سال 735 هجري قمري، فوت شده و آرامگاهش در نزديکي خانقاه و محل سکونت وي است. بناهاي اين مجموعه، از زيبا ترين آثار تاريخي اسلامي ايران در عصر صفوي بوده و يکي از آثار باستاني مهم کشور به شمار مي رود. اين بنا در سال 735 هجري قمري توسط شيخ صدر الدين موسي فرزند شيخ صفي بنا شده و در طول زمان و به ويژه در دوران حکومت صفوي مورد احترام شاهان صفوي بوده است. اين مجموعه شامل بخش هاي اصلي زير است؛ مقبره شيخ صفي(گنبد الله الله)، آرامگاه شاه اسماعيل اول، عمارت چيني خانه، مسجد جنت سرا، تالار دارالحفاظ، دارالحديث، صحن اصلي، محوطه شهيدگاه، خانقاه يا چله خانه و حياط باغ. گنبد الله الله بناي استوانه اي شکل است که پس از مرگ شيخ صفي بنا شد. اين مقبره از داخل به شکل هشت گوش منظم است که داخل آن با نقاشي هايي از گياهان مزين شده است. در اين قسمت صندوق قبر نفيس چوبي قرار دارد که با منبت کاري، خاتم کاري و کتيبه هايي از ثلث و رقاع آراسته گرديده است. آرامگاه شاه اسماعيل اول از بناهاي بقعه کوچک تر و بسيار زيباست. وجود گنبدهاي تذهيب و کتيبه هاي گچ بري و صندوق قبر خاتم کاري و منبت کاري، آن را به يکي از برجسته ترين ديدني هاي اين مکان تبديل کرده است. از ديد آنوبانيني چيني خانه از بر جسته ترين شاهکارهاي معماري در قرن 11 هجري در شهر اردبيل محسوب مي شود. اين بنا به شکل اتاق چهار گوش و به قطر 18 متر است که گوشه هاي آن خوابيده و داراي چند طاق نما است. در مقرنس هاي توخالي گچي ايوان ها، طاق نماها و شاه نشين ها تعداد زيادي محوطه و طاق هاي تزئيني به شکل انواع گلدان ها، ابريق ها و ظروف رايج قرن 11 هجري تعبيه شده است. اين محوطه جهت قرار دادن چيني هاي اهدايي به شاه عباس طراحي شده است.

 
زندگي

او که پيرو مذهب سني بود در اردبيل زاده شد و در زمان خويش مورد احترام مردم بود و مردم آن سامان او را به عنوان پير و مرشد پذيرا بودند. از او ديواني به زبان آذري در دست است. آذري يکي از زبان ‌هاي ايراني و زبان بومي آذربايجان بوده ‌است. شيخ صفي هم زمان با الجايتو ايلخان مغول مي ‌زيست. شيخ صفي خود پيشتر پيرو شيخ زاهد گيلاني بود و دختر او فاطمه خاتون را نيز به زني گرفته بود. زهد و ساده ‌زيستي او با وجود داراييش در آن زمان نامور بود. شيوه زندگي و کاريز ماي او و ناماوري خانقاهش به زودي براي او و فرزندانش پيرواني را از شام و ترکيه و بخش ‌هاي ديگر ايران فراهم ساخت. پس از او پسرش شيخ صدر الدين موسي جاي پدر را گرفت. 
 
دارايي

بر پايه گزارش ‌هاي تاريخي وي در آغاز تنها ۷ هکتار زمين داشت، ولي هنگام مرگ مالک بزرگي بود که بيست دهکده داشت.
 
قالي اردبيل

فرش بسيار معروفي به نام قالي اردبيل که در محل مقبره وي موجود بوده هم اکنون جزو مشهور ترين قالي هاي موجود در جهان است که در موزه ويکتوريا و آلبرت نگهداري مي‌ شود. فرش بقعه شيخ صفي الدين اردبيلي در فهرست 50 شاهکار هنري برگزيده‌ ي جهان قرار گرفت. اين اثر نفيس هنري که هم اکنون در گنجينه" ويکتوريا آلبرت هال" شهر لندن در معرض بازديد علاقمندان به هنر ايران اسلامي قرار دارد مظهري از هنر و تفکر عارفان دوره صفويه محسوب مي شود و تا سال 1893 ميلادي در بقعه شيخ صفي قرار داشت. روزنامه ‌ي ساندي‌ تايمز چاپ انگليس اخيرا از بين هزاران شاهکار هنري و تاريخي ارزشمند دنيا،50 شاهکار هنري را بعنوان برترين شاهکارهاي هنري انتخاب کرد که نام اين فرش تاريخي بافته‌ شده توسط هنرمندان ايراني که به فرش اردبيل شهرت دارد نيز در بين اين 50 شاهکار جهاني قرار دارد. اين شاهکار هنري که بين سال‌ هاي 1539 تا 1540 ميلادي بافته شده، بزرگ ‌ترين فرش معروف مشرق زمين است که تا به‌ حال در بهترين شرايط نگهداري شده و هيچ صدمه ‌اي به آن وارد نشده است. کارشناسان آثار هنري، اين فرش را با نقش و نگاره ‌هاي زيباي آن، يک اثر هنري انتزاعي منحصر به ‌فرد مي ‌دانند که از نظر سطح هنري با نقاشي‌ هاي انتزاعي قرن حاضر برابري مي ‌کند. بگفته اين کارشناسان سند مشخصي دردست نيست که اصل اين فرش به دستور چه شخصي بافته شده است اما گفته ها از آن حکايت دارد که شاه طهماسب اول فرش بقعه شيخ صفي الدين اردبيلي را براي تالار قنديل خانه سفارش داده است. نوشته هاي برخي منابع اين احتمال را تقويت مي کند که شاه طهماسب اول به محض به دست گرفتن سلطنت درسال 930 ه. ق دستور بافت فرش را صادر کرده و اين فرش به تنهايي توسط استاد مقصود کاشاني درمدت 16 سال بافته شده است. نقشه اين فرش براساس تصوير سقف قنديل خانه طراحي شده است و افرادي که وارد اين مکان مي شده اند کف و سقف تالار را به يک نقش مي ديده اند که تداعي کننده ذهنيت عارفان دوران صفويه مبني بر وحدت وجود يعني از فرش تا عرش به يک نقش مي باشد. در طراحي نقشه فرش اصلي، دريايي از حرکت هاي لطيف ساق و برک گياهي که در آن از رنگ هاي شاه عباسي استفاده شده است نگاه ها را خيره مي کند. در نقشه فرش از جمله رنک سرمه اي متن آن يک سري حالات روحي و رواني احساس مي شود که حالت تقدس به مجموعه بقعه مي داده است. وجود دو گلبرک در فرش تقدس و اعتبار آن را نشان مي دهد و ترنج فرش شامل 16 کلاله بيضي شکل نشانه اي از آفتاب محسوب مي شود. در حاشيه فرش يک سري قاب هايي که در کاشي کاري سقف بقعه شيخ صفي نيز اکنون وجوددارد نقش بسته است. معاون صنايع دستي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان اردبيل در خصوص چگونگي خروج و انتقال اين فرش به خارج از کشور گفت: گفته مي شود در سال 1893 ميلادي بقعه شيخ صفي به تعميراتي نياز پيدا مي کند که به همين بهانه فرش مذکور به مبلغ 80 تومان توسط افرادي فروخته شده و از طريق شهر تبريز به لندن انتقال مي يابد. در لندن برادران رابينسن فرش بقعه شيخ صفي الدين اردبيلي را خريداري و بعد به گنجينه ويکتوريا آلبرت هال اين شهر مي فروشند که تا زمان حاضر در آن مکان نگهداري مي شود. به گفته او مبلغ 80 تومان حاصل از فروش قالي صرف تعمير بقعه و سقف قنديل خانه شده و بر اثر آن نقش سقف اين تالار نيز از بين مي رود. استفاده از گره هاي ترکي و پشم آذربايجان در بافت فرش و نيز لزوم نظارت بر آن توسط پادشاه وقت که در تبريز حکومت مي کرد امکان بافت فرش در اين شهر را به يقين نزديک مي کند. بيت:

جز آستان توام در جهان پناهي نيست
سر مرا جز اين حواله گاهي نيست

و عبارت"عمل بنده درگاه مقصود کاشاني 946 ه ق" که بر روي فرش نقش بسته است مشخص مي کند که بافنده آن استاد مقصود کاشاني بوده است. بدليل اين که اين فرش مخصوص مجموعه بافته شده و نيز در طراحي آن نوعي نو آوري به کار رفته است نقطه عطفي در تاريخ صنعت قاليبافي ايران محسوب مي شود. وي معتقد است نقشه فرش به دليل استفاده نکردن از شکل هاي هندسي که در آن زمان در اکثر قالي ها و زيراندازهاي ايران مرسوم بود بطور کامل ابتکاري است بطوري که پس از گذشت سال ها اکنون نيز هر فرش که به اين نقش بافته شود به نام نقشه شيخ صفي خوانده مي شود. معاون صنايع دستي سازمان ميرات فرهنگي و گردشگري استان افزود: در سال 1375 کارشناسان اين سازمان تصميم به بازبافت قالي بقعه شيخ صفي الدين اردبيلي گرفتند که کار مطالعه فرش اصلي بقعه در لندن توسط متخصصان ايراني و خارجي شروع و شناسنامه علمي آن شامل مشخصات فني - تعداد و نوع گره ها - نوع چله - ابعاد و رنگ ها به دقت بررسي و تهيه شد. طراحي اين فرش توسط استاد قره باغي انجام گرفت و بازبافت آن توسط بافنده هاي معتبر ايران و تحت نظارت شوراي عالي نظارت شروع و در سال 82 به اتمام رسيد. بافت اين قالي همراه با بهسازي و بهبافي انجام و ايرادات و نقص هاي احتمالي که در آن زمان در بافت فرش اصلي وجود داشته است اصلاح و اين فرش در52 رج و به ابعاد 52/11 در 34/5 متر با استفاده از 18 رنک که اغلب گياهي هستند بازبافت شد. فرش بقعه شيخ صفي الدين اردبيلي که در بعضي از کتاب هاي معتبر ايراني و خارجي به نام قالي مسجد اردبيل از آن ياد شده است همان اثر روحاني فرش اصلي را به ديدار کنندگان و گردشگران مي بخشد. هم اکنون مقدمات ثبت اين مجموعه ارزشمند تاريخي در فهرست آثار جهاني در يونسکو درحال انجام است.
 
وضعيت کنوني بقعه

سردر اصلي و کاشي کاري بقعه شيخ صفي الدين تا سال ۱۳۲۱ خورشيدي در ضلع شمالي ميدان فعلي عالي قاپو قرار داشته که در آن سال بقاياي سردر به دستور اداره کل باستان شناسي برداشته شد و کاشي هاي معرق آن فعلا در انبار بقعه نگهداري مي‌ شوند. سردر مذکور در زمان شاه عباس دوم براي بقعه ساخته شد و زير نظر اسماعيل نقاش اردبيلي در سال ۱۰۵۷ به اتمام رسيد. در حال حاضر هيچ گونه آثاري از اين سردر مشهود نيست. امروزه از ضلع شرقي ميدان عالي قاپو با گذشتن از در چوبي بزرگ وارد حياط مشجر مستطيل شکل بقعه به ابعاد ۹۲*۵/۲۶ متر مي ‌شويم. دور تا دور اين حياط با ديوارهاي آجري که از روي ازاره سنگي و به صورت تاق نما ساخته شده محصور گشته است. ضلع شرقي حياط مذکور با دري به ابعاد 1450*570 سانتي متر غير مسقف باز مي ‌شود. اين راهرو بينابين حياط بزرگ مشجر و صحن اصلي قرار دارد. راهروي مذکور با دري در ضلع شمالي به محوطه شهيد گاه و در ضلع جنوبي به محوطه ‌اي معروف به«چله خانه» يا قربانگاه مرتبط مي ‌شود که در سال هاي اخير در مشرف به شهيد گاه مسدود شده است. ديوارهاي جانبي اين راهرو داراي تاق نماي کاشي کاري بوده که به مرور ريخته و اکنون قسمتي از آن بازسازي شده است. راهرو مذکور با گذشتن از محوطه کوچک درگاه سنگي به صحن اصلي متصل مي ‌شود. صحن اصلي حياطي است مستطيل شکل به ابعاد ۴۰/۳۰*۱۰/۱۶ متر مفروش با تخته سنگ هاي صاف که حوضي در وسط آن قرار دارد. درگذشته در وسط اين حوض چاه آبي بوده است که با استفاده از سطل و طناب براي وضو گرفتن از آن استفاده مي ‌شده است. اين چاه در حال حاضر مسدود شده است.
 
مسجد جنت سر

در سمت چپ سرسراي ورودي، مسجد جنت سرا قرار گرفته. جنت سرا به صورت فضاي هشت ضلعي طراحي شده و فاقد محراب است. چنين به نظر مي‌ رسد که فضاي جنت سرا بيشتر براي انجام مراسم صوفيانه و گرفتن مجالس سماع عارفانه بوده و سنگ ميدان يا«ميدان داشي» آن هنوز در مجموعه بقعه شيخ صفي الدين موجود است. مسجد جنت سرا در گذشته دور داراي سقف گنبدي بوده که پس از فرو ريختن در دوره قاجاريه، سقفي چوبي و مسطح روي آن ايجاد شد که بر ۱۶ ستون چوبي استوار شده است. مسجد جنت سرا از نماي بيروني مشرف به صحن داخلي سرسراي عظيمي است که در مقابل آن پنجره مشبک گره چيني نصب شده و در جناحين آن دو نيم قوس در ورودي اتاق متولي قرار گرفته است.
 
قنديل خانه

اين بخش در حقيقت قسمت اصلي بناست و دقيقا رو به روي سرسراي ورودي در دو طبقه قرار گرفته است. پنج پنجره چوبي در طبقه فوقاني و پنج پنجره در زير آن نماي بسيار زيبايي را قنديل خانه بخشيده است.
 
چيني خانه

چيني خانه در قسمت شرقي قنديل خانه يا رواق اصلي قرار گرفته که با دو ورودي باريک با دارالحفاظ ارتباط مي‌ يابد. ساختمان چيني خانه داراي جهار شاه نشين و داراي تاق نماهاي فوق العاده زيبا و نفيس از نوع مقرنس گچي است که روي آن نقاشي و طلاکاري شده است. هماهنگي و توازن رنگ ها با سطوح مقرنس از اسليم ها و گل هاي مختلف منظره ‌اي شگفت انگيز را ايجاد کرده است. اين مکان در دوره صفويه محل نگهداري نگهداري ظروف زرينه، سيمينه و ظروف سفارشي شاه عباس اول از کشور چين بوده است.
 
بخش هاي مختلف مجموعه بقعه شيخ صفي الدين

آن گونه که بيوک جامعي(۱۳۷۹) به نقل از کتاب«صريح الملک» عنوان کرده است، بخش هاي مختف بقعه شيخ صفي الدين عبارتند از:
۱. حرم و دارالحفاظ.
۲. مقبره شاهزادگان در جانب شرقي دارالحفاظ.
۳. ايوان بزرگ رو به قبله دارالحديث که از آثار دوران شاه اسماعيل اول بوده و در دو جانب غربي و شرقي مقبره‌ هاي مسقفي از اولاد و مشايخ صوفيه قرار داشته است.
۴. چله خانه‌ هاي قديم و جديد و محل جلوس شيخ صفي الدين بوده است.
۵. مقبره مادر شاه طهماسب.
۶. مقصوره ‌اي در برابر ايوان دار الحديث.
۷. محوطه شهيدگاه در شمال گنبد دارالحديث.
۸. محل جلوس شيخ صدر الدين موسي.
۹. حجره ها که از چهل عدد بيشتر بوده.
۱۰. صفه مزارهاي برخي از اميران و سران خاندان صفوي.
۱۱. نانوا خانه يا آشپزخانه.
۱۲. آشپزخانه و ديگ خانه و حجره‌ هاي متعلق به آن و اياغ خانه.
۱۳. حجره رو به مزار شيخ صفي الدين که آرامگاه مشايخ صوفيه بوده است.
۱۴. شربت خانه در کنار چشمه آبي مشتمل بر حوض و محل پختن حلواها و شيرني ها.
۱۵. خونچه خانه و انبار با حجره ‌هاي فوقاني و تحتاني.
۱۶. دفترخانه شامل دهليز و خانه و محوطه‌اي ميان شربت خانه و خونچه خانه.
۱۷. نقاره خانه که زير سقف آن سقاخانه بوده و در پشت آن حمام و برخي خانه ‌هاي متعلقه قرار دارد.
۱۸. هيمه خانه و زميني در اطراف آن.
۱۹. فضاي بيرون در آستانه که در مقابل آن کوچه و دکان ها قرار داشت.
کوشش شيخ زاهد گيلاني و قدرت يافتن خانقاه شيخ صفي الدين

شيخ صفى الدين که داماد و تربيت يافته شيخ زاهد گيلانى«وفات 700 ق/ 1300 - 1 م» از مشايخ زهاد و صوفيه بزرگ عصر ايلخانان بود، در نواحى آذربايجان و گيلان و ديلمان و سرزمين هاى کرد نشين و در بين طوايف ترکمان نواحى اطراف، مريدان و تابعان بسيار داشت که غالبا تربيت يافتگان شيخ زاهد گيلانى بودند و بعد از او به ارشاد يا وصيت خود او به حلقه ياران شيخ صفى پيوستند. بدين گونه درگاه شيخ در اردبيل در نزد مردم گيلان و ديلمان و آستارا هم مورد توجه و علاقه فوق العاده قرار گرفت؛ چنان که در بين طوايف مرزى آسياى صغير نيز که آيين شيعه، اما غالبا آميخته با عقايد غلات در نزد آن ها رواج داشت، به تدريج با پراکنده شدن آوازه شيخ، گرد او فراز آمدند. افسانه اين گونه کرامات نزد اکراد و ترکمانان اطراف، از چادر به چادر و از او به او نقل ‏مى ‏شد و پيروان و دوستداران و معتقدان قابل ملاحظه‏اى بر گرد خانقاه شيخ جمع‏ مى ‏آورد؛ اين جمله، احترام ايلخانان و وزيران و رجال عهد آن ها را در حق شيخ و فرزندانش تا حدى با ترس و توهم و الزام احترام توأم ‏مى ‏ساخت. 
 
شيخ صفي الدين و تشيع

اين که خود شيخ به مذهب تشيع گرايى نشان ‏مى ‏داد يا در اظهار آن به اقتضاى احوال و رعايت مصلحت وقت«تقيه» مى‏ کرد، معلوم نيست؛ چنان‏ مى ‏نمايد که نخستين پيروانش بيشتر به آوازه زهد و کرامات منسوب به شخص او مجذوبش شده باشند تا به خاطر مذهب يا مجالس وعظ او که در آن ها ذکر نام ائمه شيعه هم هنوز بايد با نام صحابه و صالحان و زهاد غير شيعى همراه بوده باشد. اما کثرت نسبى و افزايش تدريجى گرايش هاى شيعى در آذربايجان عهد ايلخانان که اظهار تشيع سلطان محمد يک نشان بارز آن به شمار مى ‏رود، ظاهرا بايد از همان ايام حيات شيخ، اندک اندک، تعداد قابل ملاحظه ‏اى از عناصر شيعى يا خرقه اى متمايل به آن رادر بين ساير مريدان وى وارد کرده و در اين آيين حتى آن ها را به تعصب فوق العاده رهنمون شده باشد. البته اين موضوع خالى از غرابت نيست و بيشتر به نظر مى ‏آيد که عناصر شيعه از زمان خود شيخ گرد وى جمع بوده اند و لا جرم در بين آن ها که محارم شيخ بودند، شيخ خود را به تبليغ مجدانه اين آيين يا به اظهار تقيه در آن باب محتاج نمى ديده است. هر چند به رعايت مصلحت وقت، هنوز رخصت اظهار آن يا دست کم اظهار شور و تعصب در آن را به ياران و فرزندان خويش نمى ‏داده است.

 





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 77
بازدید هفته : 78
بازدید ماه : 106
بازدید کل : 43960
تعداد مطالب : 103
تعداد نظرات : 21
تعداد آنلاین : 1